در علم روانشناسی سایه چیست؟

0
25
نظریه-سایه ها-در-روانشناسی-نیمه تاریک وجود
از نظریونگ، سایه آن بخش از روانِ ماست که تمایل به ظهور آن نداریم و همواره آن را در حاشیه میدان ذهن وا پس میزنیم-ناخوداگاه-پرسونا-نقاب-شخصیتی-نیمه تاریک وجود

سایه ها

در منظر یونگ، سایه آن بخش از روانِ ماست که تمایل به ظهور آن نداریم و همواره آن را در حاشیه میدان ذهن وا پس میزنیم امّا عملاً نیمنگاهی به آن نیز داریم و نمیتوانیم از وجود آن آن چیزی است که مینمایانیم امّا آن نیستیم ولی سایه آن قسمت از وجود است که مخفی اش کرده ایم و  نیمه تاریک وجود خود ماست.

سایه بخشی از انسان بودن است. همه ما بخش تاریک داریم. هنگامی که رشد می کنیم ضروری است که جنبه های مسلم طبیعت حیوانی خود را سرکوب کنیم.  سرکوب سایه ها به منظور انطباق با جامعه، متمدن بودن، سلامت بودن و پذیرفته شدن به عنوان عضوی کارآمد در اجتماع، ضروری و مهم است. بدین طریق از دیوانگی، خشونت و توحش ما کاسته می شود و این علاوه بر نظم و ترتیب دادن به هویت ما، خودآگاه پنداری ناخودآگاه را در پی دارد.

طرحواره ها

این فرآیند در واقع به آن معناست که ما در طی فرآیند رشد، بطور آگاهانه سایه و تاریکی را در خودمان سرکوب کرده ایم. در یک شکل هنری این سایه را ساخته و پرداخته ایم و به وجود آن درونمان آگاهیم. اما جز این هیچ کار دیگری برای شکوفایی انسان متعالی نمی توان انجام داد.

تنها راه دستیابی به تعادل و یکپارچگی در انسان همین سرکوب بوده است. این سایه و تاریکی است که ما به وجود آن درونمان آگاهیم. می دانیم که همیشه این خو آنجا درون ماست.بطور کلی سایه پر از خصوصیات خواسته نشده, یاد گرفته نشده و رشد نکرده است.در واقع سایه آن روی شخصیت ماست که همیشه سعی می‌کنیم از دیگران و جهان بیرون مخفی نگه داریم.

با سایه هایمان چکار کنیم؟

چرا حال ما همیشه خوب نیست؟

چرا بی‌حوصله نا امیدی باورشونده، انتخابهای اشتباه و تکراری ،جذب آدمهای بد و…. چرا مرتب بد میاوریم؟ 

سایه یک آرکی تایپ یا کهن الگو است. وحشی و شهودی است. مرکزی و بطنی ست. در نوجوانی سرکوبش کردیم تا به نظم و بلوغ برسیم. در بلوغ سرکوبش کردیم تا روشن فکر شویم.اما بالاخره باید با آن آشتی کنیم و اجازه دهیم که ما را در بر بگیرد. اگر ما سایه ی خود را انکار کنیم، قوی تر، تاریک تر و خشمگین تر می شود. و تبدیل به چیزی پلید و سلطه گر می گردد. تا آن جایی که مانند یک عروسک گردان، ما را در زیر ابر تاریک به ساز خود می رقصاند.

باب راس، نقاش و مرد افسانه ای  گفت: “انسان ها برای آشکار کردن نور، به تاریکی نیاز دارند”.

چیز بد و خوب در مورد ناخودآگاه این است که حتی اگر از آن آگاه شویم، باز هم در پشت صحنه کار می کند. در درجه ی نخست اگر ما به حد کافی خوشبخت باشیم، زندگی ای را تجربه می کنیم که باعث می شود ناخودآگاه ما به سمت شجاعت لازم برای آگاهی به تاریکی سوق پیدا کند. در درجه دوم ما می توانیم شجاعت خود را به واسطه ی کشف سایه طلایی درون مان بالا ببریم.

در نهایت با آگاه شدن به تاریکی، ما مانند ققنوس با آتش می سوزیم و احیا می شویم. ما سایه طلایی مقدس را خواهیم دید. از میان تاریکی های بی کران عمیق ترین احساسات ناآشکار، استعدادهای پنهان، خشونت و ترس و پلیدی، بالاخره طلای ارزشمند و  خلاقیت های ذاتی مان را حفاری خواهیم کرد.

از نتیجه این حفاری مقدس، می توانیم آشتی سایه و تهذیب اصالت را ادامه دهیم. با سایه ی قدرتمند به عنوان متحد نه دشمن، با یکپارچگی به جای جدایی، به عنوان الماس نه دیو، با ردایی ضد شکنندگی، شخصیت مان را پوشش داده و مسیر غلبه بر خود و روشنگری را توسعه دهیم.نیمه تاریک وجود

https://www.instagram.com/tebline24/

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید