با سایه هایمان چکار کنیم؟

0
6
کنترل سایه های درون-روانشناسی

سایه ها

نظریه سایه یونگ یکی از مفاهیم شخصیتی کارل یونگ است که ابعاد ناشناخته وجود انسانی را شامل می‌شود. همه ما تصاویر و افکاری در ذهن داریم که برای همسان شدن با جوامع انسانی به طور دائم دنبال سرکوب کردن آن‌ها هستیم. یونگ این افکاری که در ناخودآگاه ما هستند را با عنوان سایه‌های شخصیت تعریف می‌کند.

سایه، ارزشمندترین موهبت‌های ما را در خود پنهان کرده است. فقط درصورت رویارویی با این ویژگی‌هاست که به این آزادی دست می‌یابیم تا وجود یکپارچه و شکوهمند خود، اعم از خوب و بد و تاریک و روشن را تجربه کنیم.

سایه‌ی شخصیت، مخزن صفاتی است که نمی‌خواهیم داشته باشیم: خودخواه، طمع‌کار، بزدل، حسود، نالایق، پُررو، بی‌ظرفیت، خشمگین، تنبل، حیله‌گر، ساده‌لوح، زشت، کوته‌فکر، سلطه‌جو، پلید، کینه‌توز و … این فهرستی بی‌پایان است و تمام ویژگی‌هایی که ناخوشایند می‌دانیم در آن قرار می‌گیرند.

با سایه هایمان چکار کنیم؟

معمولا هر آنچه در شخصیت دیگران موجب آزارمان می‌شود، بخشی از سایه‌ی خودمان است. اغلب رنجش ما از افراد دیگر به علت مشکلی حل‌نشده در وجود خود ماست. هر قضاوتی که درمورد دیگران می‌کنیم معمولا فرافکنی آن چیزی است که در سایه‌ی خودمان مخفی شده است. ما معمولا نقطه‌ضعف‌های خود را به دیگران نسبت می‌دهیم و مطالبی منفی که درمورد دیگران می‌گوییم، درواقع همان چیزهایی است که باید به خودمان بگوییم. وقتی درمورد دیگران پیش‌داوری می‌کنید، در حقیقت دارید درمورد خودتان پیش‌داوری می‌کنید.

 قدم اول: سایه های خود را شناسایی کنید

تمرین : شما رو با چه صفتی یا خصوصیتی خطاب کنند، باعث میشه که شما خیلی خیلی ناراحت شوید و آن را اهانت تلقی می کنید؟

برای مثال اگر من از خواب بیدار می شدم و میدیدم که کسی گفته است ایمی دختری است که کمبود دارد و محتاج است، من مقاومت میکردم و عصبانی میشدم. این یک سرنخ است که من سایه ای دارم مربوط به اینکه من آدمی نیازمند و محتاج هستم. سایه ها معمولاً به صورت دوتایی کار می کنند، بنابراین اگر نیازمند و محتاج بودن سایه من است، احتمالش بالا است که من می خواهم که دیگران مرا به عنوان یک شخص مستقل بشناسند.

بیشتر سایه ها دارای جنبه ای از قضاوت هستند. سوال دیگری که می توانید از خود بپرسید این است که چه چیزهایی را در دیگران میبینم و آن ویژگی ها را قضاوت میکنم؟ این سوال به شما کمک می کند که خیلی شفافتر شوید چرا که معمولاً چیزی که آن را در دیگران قضاوت میکنید همان چیزی است که در خودتان آن را سرکوب می کنید. برای مثال اگر من کسی را قضاوت و سرزنش می کردم به دلیل اینکه او نامرتب و نامنظم است، احتمالش بالا است که من دارم آن ویژگی را در خودم سرکوب می کنم و از خود تصویری ذهنی ساخته ام(تصور شما راجع به خودتان) که من شخصی مرتب و منظم هستم.

قدم دوم: واکنش شما چیست؟

توجه کنید به اینکه چه زمانهایی سایه تان خود را نشان می دهد و شما چطور به آن واکنش نشان می دهید؟ معمولاً چهار نوع واکنش رایج وجود دارد: حواس خود را پرت کردن، پس زدن، سرکوب کردن و یا پذیرش.

حواس خود را پرت کردن :برای مثال برای اینکه حواس خود را پرت کنید کارهایی مثل نوشیدن یا بستنی خوردن یا… میکنید.

پس زدن: یعنی که دیگران را برای احساسی که دارید مقصر میدانید؛ برای مثال اگر من فکر میکنم که دیگران باعث ناراحتی من می شوند، به احتمال زیاد به علت تنشی است که در اطراف دیگران احساس می کنم، که آن هم انعکاسی است از این که من راجع به خود چه احساسی دارم(ممکن است که من عزت نفس پایینی داشته باشم).

سرکوب کردن: می تواند این باشد که شما سایه ی خود را به عنوان ویژگی و کیفیتی بد شناسایی کنید و با آن بجنگید و آن را به اعماق بفرستید یا می تواند این باشد که وانمود کنید که آن اتفاق هرگز نیفتاده است.

پذیرش: یعنی اینکه به آن ویژگی اجازه دهید که همانطور که هست، باشد و گذر آن را تماشا کنید یا احساس خود را بیان کنید.

قدم سوم: مشاهده کنید و یا ابراز کنید

راه درست واکنش نشان دادن به سایه تان این است که آن را مشاهده و یا آن را ابراز کنید. برای مثال، من میخواستم که به یک آپارتمان جدید نقل مکان کنم اما به دلایل بسیار، سرمایه لازم برای پرداخت هزینه آنرا نداشتم.

من میدانستم که سایه ای دارم که مربوط به محتاج بودنم میشود و به همین دلیل احساس بدی داشتم از اینکه از دوست خود برای قرض پول درخواست کمک کنم؛ با تصویری که از خودم داشتم (زنی مستقل) سازگار نبود.

اولین واکنش من این بود که مشاهده کنم. متوجه احساسات شدیدی از تنش در بدن خود شدم و این داستان ذهنی ام که اگر به چیزی نیاز داشته باشم، احساس کمتر بودن و حقارت میکنم. سایه از مشاهده متنفر است زیرا همانطور که شاهد آن میباشید، آن احساس بد دیگر نمی‌تواند در تجربه شما باقی بماند. احساس میکردم تنشی که داشتم، همانطور که به آن توجه میکردم، تقریبا به طور کامل محو شد.

ابراز کردن نیز راه دیگری برای در آغوش گرفتن سایه خودتان است. شما قسمتی از خودتان (ویژگی و کیفیتی) که از آن دوری می‌کنید را ابراز می کنید. مثلا در کِیس خودم، من محتاج بودن و نیازمند بودن خود را ابراز کردم و از دوست خود برای مقداری پول درخواست کردم.

میگویم که یا میتوانید آن را ابراز کنید یا آنرا مشاهده کنید چرا که گاهی اوقات ابراز کردن یک ویژگی می تواند دردسرساز باشد.

برای مثال اگر شما خواسته ای مانند “رابطه جنسی داشتن در مکانی عمومی” داشته باشید و آن را سرکوب کنید، تنها همین که احساسات و افکار خود را به محض آشکار شدن مشاهده کنید، کافی است(ابراز کردن آن دردسرساز است)؛ پس از مدتی، آن سرکوب شدگی و آن افکار و احساسات سرانجام قدرت و انرژی خود را از دست میدهند.

قدم چهارم: به نتایج توجه کنید

در قدم بعدی باید ببینید که آن سایه چقدر به شما احساس یکپارچه بودن و کامل بودن می‌دهد. در کیس خود من، احساس می کردم که نیروی زندگی خود را پس گرفته ام. قبل از یکپارچه ساختن آن، انرژی را به دو قسمت تقسیم کرده بودم. احساس وابستگی و یکی بودن شدیدی با ویژگی “مستقل بودنم” می کردم و هر گاه که احساس محتاج بودن و نیازمند چیزی بودن سراغم می آمد آن را سرکوب می کردم. حالا، وقتی به چیزی نیاز دارم، آن را میپذیرم و آن را به عنوان چیزی درست و یا غلط قضاوت نمیکنم.

قدم پنجم: مهربانی و عشق

در اطراف سایه ترس زیادی وجود دارد، اغلب ترس از اینکه به نحوی ما را قضاوت کنند. یک راه زیبا برای آرام کردن ترس این است که به آن عشق و مهربانی دهیمبنابراین من وقتی متوجه یک سایه می شوم، به سرعت این مانترا را میگویم: “من اکنون تمامی قضاوت ها راجع به خودم و دیگران را رها می کنم”. این کلمات تنش را آرام میکند و به من یادآوری می کند که در اصل و در ریشه، هیچ درست و غلطی وجود ندارد، این ما انسان ها هستیم که با باورها و اعتقادات و داستان های ذهنی خود به آنها احساس درست و یا غلط بودن میدهیم.

قدم ششم: زبان سایه را یاد بگیر

فرآیند کار با سایه موضوع بسیار وسیعی است. خیلی دشوار است که این فرآیند را به طور کامل در یک مقاله خلاصه کنیم. بنابراین من به شدت به شما پیشنهاد می کنم که راجع به این موضوع تحقیق بیشتری کنید. با این کار، وقتی دارید مشاهده می کنید می دانید که چه چیزی را باید مشاهده کنید.

درست مانند بودا که گفت، افکار و احساسات و… خود را تماشا کنید؛ جنبه های به خصوصی از سایه شما وجود دارد که باید آنها را تماشا کنید. هر چقدر خودتان را در ارتباط با سایه تان و آموختن زبان آن مشغول کنید، به همان مقدار نیز می توانید همه چیز را واضح تر و شفاف تر ببینید.

https://www.instagram.com/tebline24/

منابع:

کتاب نظریه یونگ به زبان ساده

 https://fractalenlightenment.com/

https://rastmard.com/

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید